سرگین سوسمار

لغت نامه دهخدا

سرگین سوسمار. [ س ِ ن ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) اسم فارسی بعرالضب است. ( تحفه حکیم مؤمن ).

فرهنگ فارسی

اسم فارسی بعر الضب است

جمله سازی با سرگین سوسمار

💡 سوسمار شب نام گروهی از سوسمارهای بسیار کوچک و زنده‌زا است که میانگین اندازه آن‌ها از ۴ تا ۱۲ سانتیمتر است.

💡 در روايتى آمده است آنها گفتند: على مى پندارد كه علم غيب مى داند، اكنون ما او را بركنار وبا اين سوسمار بيعت كرديم.

💡 خود ببینی چونک بگشاید اجل چشمت ورا رو چو پشت سوسمار و تن سیه چون قیرکی

💡 سوسمار انگشت‌شانه‌ای ستبر در عراق، اردن، عربستان سعودی و سوریه یافت می‌شود.

💡 رشته اندر رشته زلف همچو تار عنکبوت حلقه اندر حلقه جعدش همچو پشت‌ سوسمار

💡 بنگرید آن جعدشان از خاک چون پشت کشف بنگرید آن رویشان از چین چو پشت سوسمار

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
اسرار کردن یعنی چه؟
اسرار کردن یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
هیت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز