فگار کردن به معنای آزردن، رنج دادن یا مجروح ساختن است. این واژه غالباً در متون ادبی و فرهنگی به کار میرود و به توصیف حالات روحی و عاطفی منفی اشاره دارد. در زمینههای مختلف از جمله روابط انسانی، ادبیات، و هنر، این واژه به بیان احساسات عمیق و دردناک شخصیتها و موقعیتها کمک میکند. عوامل متعددی ممکن است باعث فگار کردن افراد شوند، از جمله رفتارهای ناپسند، انتقادات مکرر، عدم توجه یا محبت، و فشارهای اجتماعی. این عوامل میتوانند تأثیرات عمیق بر سلامت روان و احساس خودارزشمندی افراد داشته باشند و به مرور زمان باعث ایجاد احساسات منفی و رنج در آنها شوند.
فگار کردن
لغت نامه دهخدا
سوی گل او اگر تو دست بری
دست تو را خار او فگار کند.ناصرخسرو.گرچه همی خلق را فگار کند
کرد نیاردهمی فگار مرا.ناصرخسرو.کسی کند تن آزاده را به بند اسیر
کسی کند دل آسوده را به فکر فگار؟سعدی.زدن بر خر بی گنه چند بار
سر و دست و پهلوش کردن فگار.سعدی.
فرهنگ فارسی
جملاتی از کلمه فگار کردن
منّت مرهمش به جان دارند هر که را خاطری فگار کنند
الماس به زخم دل فگاران ریزند سیماب به جام بی قراران ریزند
امشب سر وصل یار دارم کز هجر دلی فگار دارم