لغت نامه دهخدا
فراساارت. [ فْرا/ ف ِ اُ ] ( اِخ ) فرازاارت. رجوع به فرازاارت شود.
فراساارت. [ فْرا/ ف ِ اُ ] ( اِخ ) فرازاارت. رجوع به فرازاارت شود.
فرازا ارت
💡 و از آن كتاب معلوم مى شود كه او هم از علما بوده و مخفى نماند كه از ملاحظه مجموع اينحكايت، ظاهر مى شود كه محمود ازاهل عراق عرب بوده و قصّه او در آنجا بوده نه در بلادفارس عجم. پس شايد اصل او از فارس بوده يا مراد از فارس در اينجا قريه اى باشداز قراى عراق يا اسم قريه فراسا باشد چنانچه فراسا در موضعى از آن ذكر شده.