علی کران
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
جمله سازی با علی کران
نوشتند از ازل بر سر چو جامم کران لب باشدم بس تلخکامی
به زلتی که رود از نظر میندازم که برگرفته ی الطاف بی کران توام
ره دو نوع است یک گذر ز خود است این چنین راه را کران و حد است
دهانت ار به حلاوت نبات نیست چرا چو چشمۀ خضرش سبزه بر کران باشد
دست نظر به خشم چو بر قرص نور زد گر پر نسوختی بشکستیش یک کران