ز فلک قوت بگیرم دهن از لوت ببندم شکم ار زار بگرید من عیار بخندم
بهر شکم به سینه نمایند راه طی گرفی المثل نباشدشان همچو مارپای
به پشت آبگون وز شکم سیم ناب به چشمان چو عکس کواکب در آب
زمین و چرخ شایستیش بودن بندهٔ درگه گر آننهدر شکمحرصشگر ایننهبرکتف فوزش
مرد خرد همچو خر ز بهر شکم پشت نباید که زیر بار کند
شکم از لوت چار سو چه کنی؟ خویش را بندهٔ گلو چه کنی؟