شور تاخ

لغت نامه دهخدا

شورتاخ. ( اِ مرکب ) ارطی. ( یادداشت مؤلف ). صاحب اقرب الموارد در ذیل ارطی آرد: درختی است که گل سفید آن به گل درخت بید ماند و میوه آن شبیه به عناب است.

فرهنگ فارسی

ارطی

جمله سازی با شور تاخ

نفس دزدیدنم شور دو عالم در قفس دارد عنان وحشت کهسار در ضبط شرر دارم
گویند که عشق عاقبت تسکین است اول شور است و عاقبت تمکین است
ز بس که چشم من از چشم شور ترسیده است به خانه ای ننهد پا که روزنی دارد
آن شهسوار هرگه بر بادپا برآید بی‌خواست از گدایان، شور دعا برآید
آن شور طالعم که در این بزم خواب عیش در چشم عالمی نمک است از فسانه‌ام
ز چشم شور تماشاییان هراسانم وگرنه زخم مرا احتیاج مرهم نیست
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کصکش بیناموس
کصکش بیناموس
هورنی
هورنی
اسرع وقت
اسرع وقت
فال امروز
فال امروز