زهسان بین
جمله سازی با زهسان بین
بس از آن چشم و آب و گل بین هست کم از این چشم نقش دل بین هست
محنت من بین و رو بنمای، ازآنک بهر رویت می کشم چندین همه
سخن اینست تا آخر چنین است کسی داند که چون ما پیش بین است
دو عالم در تو و تو از دو بینی ز من دریاب اگر صاحب یقینی
یکی بین عقل محو آمد فراقت کنون از عشق کل بین اشتیاقت
با نخستین گفت سوی من نگر بین چسان می افکنم این جا نور