ربیعبن ابی راشد

لغت نامه دهخدا

ربیعبن ابی راشد. [ رَ ع ِ ن ِ اَ ش ِ ] ( اِخ ) مکنی به ابوعبداﷲ. از راویان بشمار است. او به منذر ثوری استناد کرده و از سعیدبن جبیر خبر شنیده است. صاحب صفةالصفوة با ذکر روایاتی گوید: وی سخت از مرگ میترسیده است. رجوع به صفةالصفوة ج 3 ص 61 شود.

فرهنگ فارسی

مکنی به ابو عبد الله از راویان بشمار است و او به منذر ثوری استناد کرده و از سعید بن جبیر خبر شنیده است

جمله سازی با ربیعبن ابی راشد

وقتى معقل به اهواز رسيد، خريت بن راشد با چند هزار نفر سواره و پياده بهمقابل او صف آرايى كرد.
جفال راشد (عربی: جفال راشد الكواري؛ زادهٔ ۲۷ سپتامبر ۱۹۷۲) یک بازیکن فوتبال اهل قطر است.
در پی انقلاب تونس، چند هزار نفر از مردم راشد غانوشی در بازگشت به تونس استقبال کرد.
عبداللّه بن وائل گويد: من در خدمت اميرالمؤ منين (ع ) بودم كه ناگاه از سوى قرظة بن كعبكه يكى از كارگزاران حضرت بود. پيكى آمد وى نامه اى به حضرت نوشته بود كهخريت بن راشد در حوزه ماءموريت او ديده شده است. (267)
اما راشد مى گويد على (عليه السلام ) بهمنزل ام هانى آمد، دستور داد براى حضرت طعام بياورم، غذايى كه درمنزل موجود بود آوردم. امام فرمود: چرا در منزلتان بركت نمى بينيم ؟ حضرتفرمود مقصودم از بركت، گوسفند است. فقالت ام هانى: اليس هذا البركةفقال: الست اعنى هذا انما اعنى الشارة (233)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال چوب فال چوب فال اوراکل فال اوراکل فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال فرشتگان فال فرشتگان