راغب پاشا

لغت نامه دهخدا

راغب پاشا. [ غ ِ ] ( اِخ ) نام او محمد و به قوجه راغب ( راغب پیر ) بیشتر مشهور بوده است. او از اعاظم و بزرگان ادبا و شعرا بود و به مقام نخست وزیری نیز رسید. راغب بسال 1110 هَ. ق. در استانبول متولد شد و چون پدرش از نویسندگان بود و خود نیز استعداد طبیعی و معلومات اکتسابی فراوان داشت در سال 1135 هَ. ق. برای نوشتن سرزمین هایی که از ایران ضبط شده بود مأمور گردید. پس از انجام دادن مأموریت و ابراز لیاقت و قدرت بی اندازه با سمت مهمی به بغداد اعزام شد، و در سال 1146 هَ. ق. پس از محاصره بغداد به استانبول بازگشت و در سال 1148 نیز بهمراهی احمد پاشا والی سابق بغداد و فرمانده نیروی گسیل شده به ارزنة الروم بسمت رئیس ستاد لشکر مذکور بدان ناحیه رهسپار شد. وی پس ازطی مناصب مختلفی در سال 1157 با رتبه وزارت به فرمان روایی مصر منصوب گردید و در سال 1170 بشغل امیرالحاج و فرمانروایی شام تعیین شد، ولی پیش از حرکت بسوی محل مأموریت جدید فرمان نخست وزیری بنام وی صادر گشت و در عهد سلطان عثمان خان سوم و مصطفی خان سوم رویهمرفته متجاوز از شش سال در مسند صدارت عظمی باقی ماند. دوران نخست وزیری وی با صلح و آرامش توأم بود و او لیاقت و کاردانی خود را در حسن اداره امور بمنصه ظهور رسانید. راغب در سال 1176 هَ. ق. درگذشت. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 و معجم المطبوعات ص 680 ).
راغب پاشا. [ غ ِ ] ( اِخ ) از وزرای بنام عثمانی بود که بسمت سفارت عثمانی در فرانسه و ایران و آنگاه به نیابت نخست وزیری منصوب گشت، پس از آن در عهد سلطان مصطفی خان چهارم بمقام وزارت رسید. وی بیشتر دوران زندگی خود را در تبعید بسر برد و در سال 1244 هَ. ق. در تبعیدگاه آخر خود ( قونیه ) بدرود زندگی گفت. او شعر نیز میسرود و دعوی برابری و همسری با همنام خود ( راغب پاشا ) که مذکور افتاد داشت ولیکن بدان مقام نرسید. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ).

فرهنگ فارسی

از وزرای بنام عثمانی بود که بسمت سفارت عثمانی در فرانسه و ایران و آنگاه نخست وزیری منصوب گشت پس از آن عهد سلطان مصطفی خان چهارم به مقام وزارت رسید.

جمله سازی با راغب پاشا

💡 دستی که نیست کاتب مدح تو باد شل پایی که نیست راغب صدر تو باد لنگ

💡 آرش بیات در ساخت تک ترک‌های مختلف با خوانندگان متفاوت همکاری داشته ولی در سال ۱۴۰۱ با راغب در آلبوم حال نامعلوم همکاری داشته است.

💡 بر سر راهش نخستین راهب راغب مسیح آخرین پروانۀ شمع رخش شمعون بود

💡 O كلمه ((اثم )) به گفته ى راغب در مفردات، به كارى گويند كه انسان را در انجام كارهاى خير كُند و سست كند.

💡 (نفر) چنانكه راغب در (مفردات ) گفته به معنى گروهى از مردان است كه مى توانندبه اتفاق يكديگر كوچ كنند).

💡 پیش ازین، چندین به خون اهل دین راغب نبود شد به عهدت بر میان زنار، جوهر تیغ را