لغت نامه دهخدا
درب موری. [ دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در 69هزارگزی شمال باختری راور و 21هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
درب موری. [ دَ ] ( اِخ ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان، واقع در 69هزارگزی شمال باختری راور و 21هزارگزی شمال راه فرعی راور به کرمان. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).
ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان.
💡 زشت باشد بهر دنیا موری آزردن ولیک چون بدست آید اگر پا داردی زیباستی
💡 ریگِ موری، روستایی است از توابع بخش قرقری شهرستان هیرمند در استان سیستان و بلوچستان ایران.
💡 زیسا از معماری موری الهام گرفتهاست. نام زیسا از واژه عربی «عزیز» گرفته شدهاست.
💡 کدامین شعله روشن میکند امشب سرایم را که موری را نمیبینم که بال و پر نمیسازد
💡 برج موری، روستایی از توابع بخش رضویه شهرستان مشهد در استان خراسان رضوی ایران است.
💡 ز عرض شوکت دونان مگو که موری چند ز بال بر سر خود تیغ فتنه آختهاند