دال طبان

لغت نامه دهخدا

دال طبان. [ ] ( اِخ ) مصطفی پاشا. رجوع به مصطفی پاشا و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.

فرهنگ فارسی

مصطفی پاشا

جمله سازی با دال طبان

از حلقه جیم تو گرفتیم اگر دل بازش بهمان نقطه دال تو سپردیم
به سعد طالع و فرخنده روز فرخ فال زماه ی شده وز سال خی و نون با دال
بهرتعلیم شکوفه‌، باد از شاخ درخت گه الف سازد گه دال کند گه نونا
هزار صومعه ویران کند به یک ساعت چو حلقه‌های سر زلف جیم و دال کند
قامتم نون و دل از غم شده چون حلقه ی میم لیک بر حال دلم جیم سر زلف تو دال
میم و حا، میم و دال می‌خوانم نام آن نامدار می‌بینم