فضل بن روح
جمله سازی با فضل بن روح
کمال فضل تو داری و من به مجلس تو چو فضل خویش نمایم بود کمال فضول
بوالمعالی گشته بودی فضل و حجت مینمودی نک محک عشق آمد کو سؤالت کو جوابت
با فضل تو ای مفضل جان بخش خطا پوش پیوستم و از غیر تو امید گسستم
بدست فضل تو نقد هنر کرمها نیست که هست گنج نهانت کرامت از دو ار
همچو تو مخدوم ناید فضل را هرگز پدید زین قبل گشتند افاضل مر تو را یکسر خدم
مگر که فضل و هنر مانعند، اگر نه چرا؟ مرا چو بی هنران نیست از تو نعمت و ناز