دائی زاده

لغت نامه دهخدا

دائی زاده. [ دَ / دِ ] ( اِ مرکب ) فرزند دائی. پسردائی. دختردائی. || پسر نیای پدری. دختر نیای پدری.

فرهنگ فارسی

فرزند دائی

جمله سازی با دائی زاده

بهزاد مهاجر یکی از افرادی است که در جریان راهپیمایی روز ۳۰ خرداد ۱۳۸۸ در اعتراض به نتایج انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری در نزدیک میدان آزادی با شلیک گلوله نیروهای نظامی به قتل رسید. جسد وی پس از پنجاه روز به خانواده‌اش تحویل داده شد. وی دائی نیما نامداری روزنامه‌نگار و فعال دانشجویی سابق بود.
خانه اسحاق دائی مربوط به دوره معاصر است و در شهرستان فومن، شهرک تاریخی ماسوله واقع شده و این اثر در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۸۰ با شمارهٔ ثبت ۵۲۳۱ به‌عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
رمان یک روایت عاشقانه است و ماجرای بائویو اشراف‌زاده و علاقه او به دو عموزاده‌اش و تردید او در انتخاب میان آن دو را روایت می‌کند. این موضوع به خواننده اثر هم سرایت می‌کند. برخی شیفته لین دائی‌یو و زیبایی و شوخ‌طبعی‌اش می‌شوند و برخی ژوئه بائوچائی و صمیمیتش را دوست دارند. خود بائویو نیز خوانندگان را به دو دسته تقسیم می‌کند، برخی او را دوست دارند و برخی از او متنفر می‌شوند.
دائی چی، روستایی از توابع بخش سیلاخور شهرستان دورود در استان لرستان ایران است. یکی از تولید کنندگان برنج با حدود ۱۰۰۰ هکتار زمین زراعی زیر کشت برنج است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
پوزیشن یعنی چه؟
پوزیشن یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
انس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز