خیم چشم

لغت نامه دهخدا

خیم چشم. [ م ِ چ َ / چ ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) قی چشم. ریم چشم. کثافت دور چشم برنشسته. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

قی چشم ریم چشم

جمله سازی با خیم چشم

اگر یاور نه‌ای با دیو دژ خیم ز یزدان هیچ هست ار در دلت بیم
پولیپ دهانه رحم یک پولیپ یا تومور خوش خیم شایع در سطح کانال دهانه رحم است. این پولیپ‌ها می‌توانند باعث خونریزی قاعدگی یا افزایش درد شوند اما اغلب هیچ علامتی ندارند.
تخت تو در کنار ستاره وطن گرفت رای تو بر کنار مجره خیم کشید
زد ابر دگرباره به گلزار خیم را گسترد ابر فوق چمن ظل کرم را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال انبیا فال انبیا فال درخت فال درخت