خون پالودن

لغت نامه دهخدا

خون پالودن. [ دَ ] ( مص مرکب ) خون فشاندن. خون دوانیدن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

خون فشاندن خون دوانیدن

جمله سازی با خون پالودن

💡 بايد بنده به همان صورتى كه در ركعت اوّل از نافله هاى ظهر و پيش از آن ذكر نموديم، در نماز وارد شود، و با بجا آوردن نماز به اين نيّت كه: نماز واجب ظهر را به خاطروجوبش و به منظور اينكه بدين وسيله خداوند - جلّ جلاله - را از آن جهت كه زيبنده عبادتاست، پرستش كنم بجا مى آورم، در اخلاص نيّت و پالودن باطن خويش بكوشد، و باانجام تكبيرهاى هفتگانه و دعاهاى بين آنها نماز را شروع كند.

💡 پروهشگرانی که متدالاجی یا روش‌شناسی رتبه اعتماد را ارائه کردند، به پالودن و خالص تر نمودن کارشان بواسطه ارزیابی موضوعات مرتبط همچون اندازه‌گیری انبوه هرزآگهی نیز ادامه دادند.

میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
اسرع وقت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز