خواجه روشنائی
فرهنگ فارسی
جمله سازی با خواجه روشنائی
قسمی که مراد از یک ثلث بوده باشد، صرفِ روشنائی و تعمیرِ بقعهٔ مبارکه و فرشِ میانبقعهٔ متبرکه اهتمام کرده.
تا نیابد ز رخت شمع فلک پروانه روشنائی ندهد گنبد مینائی را
رویش به روشنائی چون ماه نخشبا قدش به دلربائی چون سرو کشمرا
ملک همی شدو آن روشنائی اندر پیش که روز نو شد و درهای روشنی بگشاد
ترسم به دل فروشد از سرت آن سیاهی وز دل به سر برآمد زان بیم روشنائی
او گستره بزرگی را از ژستها، روشنائیها و تکنیکها به ظهور رساند.