خشکی زدگی

لغت نامه دهخدا

خشکی زدگی. [ خ ُ زَ دَ / دِ ] ( حامص مرکب )بی بارانی و خشکی کشت و زرع. ( یادداشت بخط مؤلف ).

فرهنگ فارسی

بی بارانی و خشکی کشت و زرع

جمله سازی با خشکی زدگی

بوسه ها پیچید در مکتوب بهر دیگران وز تریها نامه خشکی به ما انشا نکرد
ما حساب خویشتن را با جهان کردیم پاک زین بیابان خار خشکی نیست دامن گیر ما
به عنوان مثال سایه باران، منطقه خشکی است که نسبت به جهت متداول وزش باد آن سوی رشته کوه می‌باشد. رشته کوه مانع عبور آب از منطقه می‌شود.
به عقیده مردم این موجود دوزیست است و توانایی زندگی در آب و به صورت محدود در خشکی را دارد.
رِئونیون، جزیره‌ای در جنوب غربی اقیانوس هند و یکی از سرزمین‌های فرادریایی فرانسه و نزدیک‌ترین خشکی به آن، کشور موریس است.
در آب چون نجهد زود ماهی از خشکی چو بانگ موج به گوشش رسد ز بحر زلال
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی یعنی چه؟
چسی یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
تسخیر یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز