برخی خزیمه را از شهدای کربلا میدانند. نام او در منابع قدیمی ذکر نشده است، اما به گفته قندوزی، او پس از شهاب بن کثیر به دستور عمر بن سعد به نزد امام حسین علیهالسلام فرستاده شد. در حضور آن حضرت، او اسلحهاش را بر زمین گذاشت و بر پاهای مبارکش بوسه زد و با خود گفت: کیست که بهشت را رها کند و به سوی جهنم برود؟ خزیمه تا روز عاشورا در کنار سیدالشهدا علیهالسلام بود و در نهایت به جمع برادران شهیدش پیوست. او اهل کوفه بود و در سومین روز محرم به همراه عمر سعد به کربلا آمد. خزیمه مورد اعتماد عمر سعد بود و در فن سخنوری و بلاغت مهارت داشت. در شب سوم محرم، عمر سعد او را مأمور کرد تا به اردوگاه امام حسین برود و با ایشان گفتگو کند. وقتی خزیمه به امام رسید، تحت تأثیر رفتار و گفتار ایشان قرار گرفت و از بازگشت منصرف شد. هیچکس نمیداند امام چه سخنانی با او گفت و چگونه بر دل او تأثیر گذاشت که خزیمه با اشک و شوق گفت: «کیست که بهشت را رها کند و به جهنم برود؟ این جمله نشاندهنده درک عمیق، بصیرت، شناخت امام و شجاعت روحی خزیمه است. عمر سعد هر چه منتظر ماند، خزیمه بازنگشت و در صبح روز چهارم متوجه شد که او از تاریکی عبیداللهی به روشنایی اباعبداللهی پیوسته است. در مورد شهادت خزیمه کوفی در روز عاشورا نیز اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما تنها در یک منبع اشاره شده که او در کربلا شهید شد. به احتمال قویتر، او در تیراندازی صبح عاشورا به شهادت رسیده است.
خزیمه کوفی
جملاتی از کلمه خزیمه کوفی
مقارن این احوال، نادر، اسمعیل خان خزیمه را به حکومت کهگیلویه منصوب کرد.
سرپرسی سایکس در سفرنامه خود در مورد خاندان خزیمه علم مینویسد: