حسن الطیمه

لغت نامه دهخدا

( حسن الطیمة ) حسن الطیمة. [ ح َ س َ نُطْ طَ م َ ] ( ع ص مرکب ) حسن السیرة فی الاکل.

فرهنگ فارسی

حسن السیره فی الاکل

جمله سازی با حسن الطیمه

میان حسن تو و حسن یوسف مصری تفاوتی است که در خانگی و بازاری است
کارگاه حسن تحقیق از تکلف ساده است بیشتر بی‌نقش می بافند دیبای پری
از تیر عشق اهل زمین پر برآورند آرد چو غمزه‌ات به کشاکش کمان حسن
چون به ازل حسن دوست، خون ملاحت کشید در دهن زخم ما، عشق نمکدان شکست
در مقامی که کند دلبر ما جلوه گری شیوه حسن و ملاحت ز جبینش پیداست
کمال حسن طبیعت همین بود که مرا ورای دیدن آن روی نیست رای دگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
چسی
چسی
علامت
علامت
اسرع وقت
اسرع وقت
فال امروز
فال امروز