جسم افتان
ویکی واژه
جمله سازی با جسم افتان
ملک برخاست چون باد از گلستان سوی خرگاه رفت افتان و خیزان
خویش را زین خاکدان افتان و خیزان همچو سیل در کنار بی غبار بحر می باید کشید
بس که از بادهٔ صحبت شده پر کیفیّت باد ازو مست برون آمده افتان خیزان
میفرستم جان به دست باد پیشش گرچه ناتوان افتاده است، افتان و خیزان میبرد
ناتوان بودم به بویش، نیم شب برخاستم تا به کویش چون نسیم افتان و خیزان آمدم
این از نتیجه افتان آن از شکنجه خیزان در بارگاه دشمن از دیده اشک ریزان