توان پاشش

فرهنگستان زبان و ادب

{dispersive power} [فیزیک- اپتیک، فیزیک] توانایی محیط مادی در تجزیۀ نور مرکب به رنگ های مختلف

ویکی واژه

توانایی محیط مادی در تجزیۀ نور مرکب به رنگ‌های مختلف.

جمله سازی با توان پاشش

گره ز غنچه پیکان گشودن آسان است دل گرفته ما را توان وا کرد
اگر درد مرا قسمت توان کرد نماند در جهان یک جان بی درد
گرم حال ازین به توان کرد به کن وگر زین بتر میکنی هم تو دانی
صبحدمی، روی ز مردم نهفت هر در طاعت که توان سفت، سفت
به‌روز «‌سروش‌»‌ازخجسته سروش روان را و تن را توان خواه و توش
بده کام مرا گر می توانی چو دادی کام من دیگر تو دانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
تعمیم
تعمیم
لز
لز
روله
روله
مرسوله
مرسوله