تباهی زاد
جمله سازی با تباهی زاد
گر مال خدا دهی تباهی ببرد ور نی همه را قهر الهی ببرد
ببخشد عالمی گر زانکه خواهی ولی خواهش کند اینجا تباهی
نه از جنبش آرام گیرد همی نه چون ما تباهی پذیرد همی
شبی چون زلف جانان از درازی شبی چون روز هجران از تباهی
تو از رامین بیچاره چه خواهی کت از ویرو همی آید تباهی