تابوت کشی

لغت نامه دهخدا

تابوت کشی. [ ک َ / ک ِ ] ( حامص مرکب ) حمل کردن تابوت. بردن تابوت بگورستان.

فرهنگ فارسی

حمل کردن تابوت بردن تابوت بگورستان.

جمله سازی با تابوت کشی

بگفتند پاسخ چنین داد باز که تابوت شاهان چه دارید راز
آنچه مادر بر سر تابوت اسکندر نکرد من به زاری بر سر تابوت او بنمودمی
ز راه خدعه و نیرنگ حاکم جبار به جای تخت به تابوت داد جای رضا
تابوت تنگ و حسرت دل بردی از جهان تاج و سریر و یاره و افسر گذاشتی
به روز مرگ چو تابوت من روان باشد گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
وقتی که مرده باشم، گر مهر مینمایی بر آستان خود نه تابوت و محملم را
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
باری یعنی چه؟
باری یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
کپه اقلی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز