بینی ـ کامی

فرهنگستان زبان و ادب

{nasopalatine , palatonasal} [پزشکی-دندان پزشکی] مربوط به کام و حفرۀ بینی

جمله سازی با بینی ـ کامی

ملکها بینی اندر آن ملکان رانده بیگاه و گه زخود سد بار
نه در سرِ من سَرِسری بینی تو نه میل دلم به داوری بینی تو
گر کنی خیری تو آن از خود مبین هرچه بینی نیک ببین و بد مبین
دل شکسته ما در نظر کجا آید ترا که در تن خود بنگری و جان بینی
چو بینی، سلامی ده از من بایشان؛ پس آنگه بتأیید صدق ای مؤید
چو بینی بد از کس، ره بدمجو که هم باز گردد بد او بدو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فرشتگان فال فرشتگان فال تک نیت فال تک نیت فال آرزو فال آرزو فال ارمنی فال ارمنی