القول بالموجب

لغت نامه دهخدا

القول بالموجب. [ اَ ق َ ل ُ بِل ْ ج ِ ] ( ع جمله اسمیه ) عبارتست ازاینکه لفظی که در کلام شخصی واقع شده است همان را بخلاف مراد او گویند بشرطی که آن لفظ احتمال معنی منقول را داشته باشد. مثال: زید اسبی به عمرو فروخته بود چون عیبی داشت مسترد گردید، بایع این شعر را نوشت:
اسبی خریده اند ز ما بازداده اند
ای خواجه مردمان شما اینچنین خرند.
او در جواب نوشت:
مایان نخریم و نی فروشیم
آنانکه خرند میفروشند.مطلعالسعدین ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

عبارتست از اینکه لفظی که در کلام شخصی واقع شده است همان را بخلاف مراد او گویند.

جمله سازی با القول بالموجب

ايـن احـتـمـال نـيـز وجود دارد كه منظور از (حقت كلمة العذاب ) همان باشد كه در آيات 7سـوره يـس آمـده اسـت: لقد حق القول على اكثرهم فهم لا يؤ منون: (فرمان عذاب دربارهاكثر آنها محقق شده است آنها ديگر ايمان نمى آورند).
1 - (( (و اذا وقع القول عليهم اخرجنا لهم دابة من الارض ‍ تكلمهم ان الناس كانواباياتنا لايوقنون ) (396)
پس اگر كسى اعتقاد به اسلام و عمل صالح داشت، آنگاه به سوى خدا دعوت كرد، سخنشاحـسـن القـول خـواهـد بـود، بـراى ايـنـكـه احـسن القول عبارت است از سخنى كه به حقيقتنـزديـكـتـر، و نـيز سودمندتر باشد، و هيچ كلمهاى به حق نزديك تر و نيز سودمندتر ازكلمه توحيد نيست، براى اينكه اين كلمه آدمى را به سوى حاق سعادتش رهنمون مى شود.
و براى تكميل اين بحث و تاكيد بر علم بى پايان او اضافه مى كند، براى خداوند هيچتفاوتى ندارد كسانى كه سخن خود را مكتوم دارند، و يا آنها كه آشكار كنند او همه راميداند و ميشنود (سواء منكم من اسر القول و من جهر به ).
در حـديـثـى كه على بن ابراهيم مفسر معروف، در تفسير خود آورده است چنين مى خوانيم كهمـنـظور از (طيب من القول ) توحيد و اخلاص است و منظور از (صراط الحميد) ولايت وقبول رهبرى رهبران الهى است (البته اين يكى از مصاديق روشن آيه است ).
2 هر چند دشمنان، در توطئه، نجوا و مخفى كارى مى كنند (و اسرّوا النجوى )، امّا خداوند همه چيز را مى داند و پنهان و آشكار، براى او يكى است. (يعلم القول فى السماء والارض )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تماس فال تماس فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال شمع فال شمع فال چای فال چای