افنا کردن

لغت نامه دهخدا

افنا کردن. [ اِ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نیست کردن. نابود کردن. معدوم ساختن. رجوع به افناء شود.

فرهنگ فارسی

نیست کردن نابود کردن معدوم ساختن

جمله سازی با افنا کردن

سید تقی آن کلفت ممد ولی میرزا مجلس چو شد افنا
در تضرع جوی و در افنای خویش کز تفکر جز صور ناید به پیش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویت یعنی چه؟
رویت یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
درس یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز