اشرف التواریخ وقایع مربوط به دوره حکومت محمد ولی میرزا در خراسان

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] اشرف التواریخ وقایع مربوط به دوره حکومت محمد ولی میرزا در خراسان (سالهای 1218 1331). اشرف التواریخ، نوشته محمدتقی نوری، تصحیح سوسن اصیلی
این کتاب از منابع فارسی تاریخ ایران در دوره نخستین فرمانروایی قاجاریان بویژه روزگار فتحعلی شاه قاجار است که بیشتر درباره دوران حکومت محمد ولی میرزای قاجار در خراسان (1231 - 1218) گزارش می دهد و از ارزشمندترین و درازدامنترین آثار در زمینه رویدادهای آن دوران و براندازی نادر میرزا، بازمانده سلسه افشاری از حکومت خراسان و درگیریهای قاجاریان با امیران آنجا و ترکمانان و ایلات و طایفه های سرکش بخشهای شمالی اش در دوره استوار شدن دولت قاجار به شمار می رود. هدف اصلی نویسنده را در این اثر، «ذکر وقایع خراسان» می توان دانست.
شیوه نویسنده در گزارش رویدادها، همچون دیگر «وقایع نگاران» عهد قاجار است. او سخنان خود را با پرداختن به ایل و تبار قاجاریان به ویژه فتحعلی خان قاجار و تلاشهایش برای دستیابی به قدرت آغاز می کند و چکیدهای از چگونگی رسیدن سلسله قاجار را به قدرت بازمیگوید. قصد نویسنده این است که محمد ولی میرزا را از شاه اسماعیل صفوی برتر بنشاند و تصریح میکند که نمی خواهد رویدادهای این روزگار را به گستردگی شرح دهد.
او با نظم و نثر ادبیات فارسی به نیکی آشنا بوده و تشبیهات ادبی زیبایی در کتاب خود به کار برده و از شعرها شاعران نیز بسیار بهره گرفته یا شعرهای خود را به مناسبت هایی آورده است. روش تاریخ نگاری این اثر، گزارش سال به سال از رویدادهاست و مؤلف با توجه به هدف خود؛ یعنی نوشتن رویدادهای خراسان و گزارش دادن درباره رجال آن سامان، با ریزبینی فراوان حتی رویدادهای خرد آنجا را دنبال و ثبت میکند. او کوشیده است که همچون دیگر مورخان قاجاری که به نوشتن تاریخ رسمی دست زده اند، شوکت پادشاهان این سلسله را حفظ کند و از این رو، به چیزهایی مانند تهدیدهای آقا محمد خان به کشتن خادمانش، هرگز اشاره نمی کند. تحلیل های تاریخ نگارانه مؤلف نیز از اهمیت فراوانی برخوردارند.
این کتاب برای شاهزادهای نوشته شده و از اینرو، نویسنده آن از خوش آمدگویی مانند وصف کردن شکار وی خودداری نکرده است. عنوان های کتاب، نوشته خود نویسنده اند و تنها آنجا که از افزودن واژه یا عبارتی، گریزی نبوده، مصحح محترم کمبود کتاب را جبران کرده است.

جمله سازی با اشرف التواریخ وقایع مربوط به دوره حکومت محمد ولی میرزا در خراسان

مردم هزاره از قبایل مختلف تشکیل یافته‌اند. برخی از این قبایل پیشوند «دای» را دارند. نظر به جلد اول سراج التواریخ اثر فیض‌محمد کاتب، آنان شامل دایکندی، دایزنگی، دای میرکشه، دای دهقان، دایچوپان، دای خیتای، دایمیرداد، دای کلان، دای قوزی، دای فولاد، دای میرک، دای مردگان و غیره هستند. این قبایل در سراسر افغانستان، بخش‌های از پاکستان و ایران و نیز در سایر مناطق هزاره‌نشین زندگی می‌کنند.
خلاصة التواریخ در چهلمین سال سلطنت اورنگ زیب مطابق با سال ۱۶۹۵ میلادی تکمیل شد. بیشتر نسخه‌های خطی حاوی شرح مختصری از مرگ اورنگ زیب در پایان هستند که در سطور محدودی نوشته شده‌اند. اعتقاد بر این است که این بخش در نسخه اولیه نبوده و بعدتر توسط یک حاشیه‌نگار افزوده شده‌است و در نسخه‌های بعدی تکرار شده‌است.
براساس منابعی همچون مجمل التواریخ و القصص، اهالی دیلم و گیلان علیه بهرام پس از نبرد با روم شوریدند؛ و بهرام در پاسخ به شورش دیلمیان، همراه با ارتش خود به دیلم لشکر کشید و توانست این قلمرو را در نزدیکی دریای مازندران یا کاسپین به تصرف درآورد. حاکم آنجا را اسیر کرد و فرمان انتقال وی به تیسفون را صادر کرد. اما پس از ابراز وفاداری توسط حاکم دیلم، وی را بخشید و دوباره به‌عنوان حاکم منطقه انتخاب کرد.
حتی نویسندهٔ گمنام کتاب مجمع التواریخ و القصص نیز دلیلی مشابه دلیل بلعمی و شهرستانی در علت حمایت قباد از مزدک بیان کرده‌است.
مجمل التواریخ و القصص، یکی از متنی‌است با ارزش محدود، زیرا کمتر گزارشی در آن می‌توان یافت که به‌تفصیل در دیگر منابع یافت نشود. عهد اردشیر نامه یا خطبه‌ایست از اردشیر بابکان در آئین ملکداری‌است که ذکر نامش در مجمل التواریخ و القصص به‌میان آمده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
طی کشیدن
طی کشیدن
باوانم
باوانم
اوشاخ
اوشاخ
دقت
دقت