لغت نامه دهخدا
ابوسهل زوزنی. [ اَ س َ ل ِ زوزَ ] ( اِخ ) رجوع به ابوسهل محمدبن حسن زوزنی شود.
ابوسهل زوزنی. [ اَ س َ ل ِ زوزَ ] ( اِخ ) رجوع به ابوسهل محمدبن حسن زوزنی شود.
ابوسَهلِ زوزنی
رجوع شود به:زوزنی، ابوسهل ( ـ ح ۴۴۶ق)
💡 ابوسهل بیژن بن رستم کوهی ریاضیدان و ستارهشناس سدهٔ دهم کتابی دربارهٔ نواقص مسائل ارشمیدس نوشت و اقدام به محاسبه نصفالنهار نمود.[نیازمند منبع]
💡 مرحوم شيخ طوسى و برخى ديگر از بزرگان، بهنقل از قول اسماعيل بن علىّ - معروف به ابوسهل نوبختى - بعد از بيان تاريخ ميلادحضرت مهدى موعود صلوات اللّه عليه و اشاره به نام مبارك و نيز اسم مادر آن حضرت،حكايت كنند:
💡 از ابوبکر اِشْکیب شنیدم که گفت استاد ابوسهل صُعْلوکی را بخواب دیدم و حالتی نیکو، گفتم یا استاد بچه یافتی آنچه یافتی گفت بظنّ نیکو بخدای خویش، بظنّ نیکو بخدای خویش، دوبار گفت.
💡 گفته شده در بیماریِ درگذشتِ حسن عسکری، به عیادت آن امام رفته است، و مهدی را در حضور پدر دیده است. ابوسهل شرح این دیدار را به تفضیل نقل کرده است، از جمله گوید: در آن حالِ بیماری، حسن عسکری خواست تا آن کودک را نزد او آورند.
💡 1. ابوسهل نوبختى (237 - 311 ه ق ) او را شيخ متكلمان شيعه و غير شيعه و ازبزرگان شيعه و رهبر اماميه دانسته اند و كتابهاى بسيارى از جمله چندين كتاب دربارهامامت به او نسبت داده اند.(107)
💡 در زمان ابوسهل است كه حسين بن منصور حلاج بيضاوى، صوفى معروف، در مراكز عمدهشيعه بويژه در قم و بغداد به تبليغ و انتشار آراء و عقايد خود پرداخت.