ابو حرام العکلی

لغت نامه دهخدا

ابوحرام العکلی. [ اَ ؟ ] ( اِخ ) او را پنجاه ورقه شعر است. ( ابن الندیم ).

فرهنگ فارسی

او را پنجاه ورقه شعر است

جمله سازی با ابو حرام العکلی

💡 شراب صرف محبّت حرام باد بر آن که چون رود ز جهان مست و بی خبر نرود

💡 جان خواست لعلت از من، گر می‌برد حلالش جان تا لب تو خواهد، بر من حرام باشد

💡 به بوسهٔ تو که بر عاشقان شده‌ست حرام به خون من که به دین تو گشته است حلال

💡 خطهٔ بابل اگر گشتست پر سحر حرام شد ز شعرم خطهٔ خوارزم پر سحر حلال

💡 در خلاف او قدم برداشتن باشد حرام کز پدر ملک جهان دارد به میراث حلال

💡 اوّل آنكه زنان پدران را بر فرزندان حرام كرد و حق تعالى در قرآن فرستاد:

انسجام یعنی چه؟
انسجام یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز