پیش انداختن

لغت نامه دهخدا

پیش انداختن. [ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) تقدم دادن. مقدم داشتن. جلو انداختن. سبقت دادن. پیش افکندن. زودتر از موعد مقرر داشتن. پیش از هنگام موعود مقرر داشتن چنانکه بیمار نوبت تب را و زن روزهای ناپاکی را.

جمله سازی با پیش انداختن

از دل بی حاصلم هر جا حدیثی بگذرد بید مجنون سر به پیش انداختن بار آورد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
لاشی
لاشی
قمبل
قمبل
گوت
گوت
پومپویر
پومپویر