نافرزانه

لغت نامه دهخدا

نافرزانه. [ ف َ ن َ / ن ِ ] ( ص مرکب ) ناهوشمند. ناهوشیار. || نابخرد. جاهل. نادان. مقابل فرزانه به معنی حکیم و دانشمند و عاقل و دانا.

فرهنگ عمید

نابخرد، بی عقل، جاهل.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - بی عقل نابخرد. ۲ - بی هوش مست مقابل فرزانه.

جمله سازی با نافرزانه

تا قدم در ره مردان ننهی مردانه لافِ مردی مزن ای خواجهٔ نافرزانه
خلق می‌گویند جاه و فضل در فرزانگیست گو مباش اینها که ما رندان نافرزانه‌ایم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
خویش
خویش
تعامل
تعامل
گودوخ
گودوخ
فال امروز
فال امروز