منقوطه

لغت نامه دهخدا

( منقوطة ) منقوطة. [ م َ طَ ] ( ع ص ) تأنیث منقوط. نقطه دار. معجمه. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). رجوع به منقوط شود.
- حروف منقوطه؛ حرفها که نقطه دارند، چون خاء و زاء و غیره. مقابل مهمله حرفها که نقطه ندارند مانند حاء و راء. ( یادداشت مرحوم دهخدا ).

فرهنگ فارسی

۱ - ( اسم ) مونث منقوط: [ حروف منقوطه ] ۲ - یکی از اقسام طرح است.

جمله سازی با منقوطه

هـشـتـم ـ از ابـوسـهل بلخى روايت شده كه گفت: نوشت مردى خدمت حضرت امام حسن عسكرىعليه السلام و از آن حضرت درخواست كرد كه دعا فرمايد بر والدين او و مادرش از غلاتبـود و پـدرش مـؤ مـن بود. توقيع شريف آمد: رحم اللّه والدك و ديگرى نوشت و درخواستكـرد دعـا بـراى والدين خويش و مادرش مؤ منه بود و پدرش ثنوى بود يعنى خدا را دو مىگـفـت و قـائل بـه تـوحيد نبود، توقيع آمد: ( رَحِمَ اللّهُ والِدَتِكَ وَ التّاء منقوُطَة )؛يـعـنـى خـدا رحمت كند والده تو را، و والده را ضبط فرمود كه آخرتش تاء منقوطه است كهبه ياء تحتانيه خوانده نشود و ( والديك ) شود.(24)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
کونی یعنی چه؟
کونی یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
ژرف یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز