رضا گاهی

لغت نامه دهخدا

رضاگاهی. [ رِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان جزیره صلبوخ بخش مرکزی شهرستان آبادان. سکنه 1270 تن. آب آن از شطالعرب. محصول آنجا خرما. قراء کوچک بقلانیه، نهر عضعور، مضروبه، بحریه، علوانیه، جزء این آبادی منظور شده است. ساکنان از طایفه موطوری هستند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

ده از دهستان جزیره صلبوخ بخش مرکزی شهرستان آبادان

جمله سازی با رضا گاهی

سوررئالیسمی که در شعر احمدرضا احمدی موج می‌زند از یک گیجی و آشفتگی گاه تعمدی برخوردار است. او سعی می‌کند تا در ورای یک «ضدفرم»، یک شکل ذهنی و برونی آشفته و چندپارهٔ دنیای احساسی تازه خلق کند. در نقد شعر او رضا براهنی نوشته بود: «شعر احمدی مثل آوازی است که بچه‌ای وحشت‌زده در کوچه‌ای تاریک سر داده‌است. کلمات او گاهی مفاهیمی شاد دارند ولی از لحن آواز می‌توان فهمید که بچه‌ای وحشت‌زده آن را می‌خواند.» (طلا در مس، ص۶۱۸) بچه‌ای با احساسی دوگانه که حرف‌هایش را جویده و شتابان می‌زند. این «اسکیزوفرنی» حاکم بر شعر احمدرضا احمدی هرگز با تعمق نقد و بررسی نشده‌است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ارکان یعنی چه؟
ارکان یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
فاب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز