پنبه دهن

لغت نامه دهخدا

پنبه دهن. [ پَم ْ ب َ / ب ِ دَ هََ ] ( ص مرکب ) پنبه دهان.کنایه از کم گو و کم سخن. ( غیاث اللغات ):
پنبه دهنا کدام روئی
سوزن پلکا کدام سوئی ؟امیرخسرو ( از آنندراج ).از دو بیت شاهد پنبه دهان و پنبه دهن معنی مفهوم نمیشود، محتاج تأیید است.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کم گوی کم سخن.

جمله سازی با پنبه دهن

پنبه را یکبارگی برکش ز گوش در دهن نه محکم و بنشین خموش
الماس چو تبخاله برآید ز لب مست گر بر دهن شیشه نهی پنبه داغم
پایکوبان به سردار رود خود حلاج پنبه بردارد اگر از دهن شیشه ما
ساقی برون کش از دهن شیشه پنبه را تا اهل فضل مهر لب گفتگو کنند