زراندود کردن

لغت نامه دهخدا

زراندود کردن. [ زَ اَ دو ک َ دَ ] ( مص مرکب ) زر اندودن. تذهیب کردن. مذهب ساختن. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). تذهیب. ( دهار ) ( تاج المصادر بیهقی ): مجازاً به رنگ زر ساختن چیزی را. زردرنگ ساختن:
به لب خاک را عنبرآلود کرد
زمین را به چهره زراندود کرد.نظامی.رجوع به زراندود و زر اندودن شود. || به مجاز، فلزی کم بها چون مس یا جز آن را بصورت ذهب درآوردن فریب مردم را. آب طلا دادن فلزی تا آن را از زر بازنشناسند:
جهودی مسی را زراندود کرد
دکان غارتیدن بدان سود کرد.نظامی.

فرهنگ فارسی

زر اندودن تذهیب کردن مجازا فلزی کم بها چون مس یا جز آن را بصورت ذهب در آوردن فریب مردم را

جمله سازی با زراندود کردن

در سده‌های میانه، مزامیرنامه‌ها از محبوب‌ترین دست‌نوشته‌ها برای آرایه‌بندی و زراندود کردن بود و از این نظر با کتاب‌های انجیل رقابت می‌کرد. مزامیرنامه‌های سده‌های میانه بیشتر شامل یک تقویم، یک مناجات‌نامه قدیسان، سرودهایی از عهد عتیق و عهد جدید و دیگر متون روحانی می‌شد. مزامیرنامه‌های این دوره با مینیاتورها و آرایه‌های گوناگونی تزئین می‌شد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال نخود فال نخود فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال میلادی فال میلادی فال فرشتگان فال فرشتگان