واژهی سَبسَب در زبان عربی، نامی است برای بیابانهای هموار و گستردهای که دشتهایی وسیع و دور از دسترس را توصیف میکنند. در منابع معتبر لغت عربی همچون منتهی الارب و اقرب الموارد آمده است که این واژه به زمینی برابر، مسطح و دورافتاده اشاره دارد و در مفهوم مَفازَه (بیابان بیآب و علف) نیز به کار رفته است. ترکیب بَلَد سَبسَب نیز برای توصیف شهری دورافتاده و درازآهنگ به کار میرود که بر فاصله و وسعت آن تأکید دارد. این واژه در متون ادبیات کهن فارسی نیز حضوری قابل توجه دارد؛ برای نمونه، در کتاب سندبادنامه آمده است: چون صرصر و نکبا در سَبسَب و بیابان رفتن ساخت که نشاندهندهی کاربرد آن در بافتاری شاعرانه و روایی برای تصویرسازی فضایی بیابانی و خالی از سکنه است. جمع این واژه در زبان عربی به صورت سَباسِب به کار میرود. کاربرد آن در متون کهن، گواهی بر پیوند عمیق زبان فارسی با زبان عربی و تأثیرپذیری ادبی از آن است. این واژه با حفظ ساختار اصلی خود، در گذر زمان به عنوان یکی از مصطلحات جغرافیایی و ادبی در متون فارسی باقی مانده است.
سبسب
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه عمومی
جمله سازی با سبسب
و یا چون کشتییی در ناف دریا و یا چون حلقه در جوف سبسب
زی باغ ز مشکو برآور اسباب وز خانه سراپرده زن به سبسب
جهان بی قعر دریائی است ذخار زمین بی بن بیابانی است سبسب