جدوار

جدوار

جدوار، یک گیاه دارویی علفی و چندساله از خانواده زنجبیلیان و زیرمجموعه سرده زردچوبه‌ها است. این گونه که اصالتاً بومی مناطق هند و اندونزی محسوب می‌شود، امروزه در اقلیم‌های دیگری نیز، از جمله ایالت فلوریدا در ایالات متحده، کشت و پراکنده شده است. معرفی این گیاه به اروپا در قرن ششم میلادی توسط بازرگانان عرب صورت گرفت، اما برخلاف زردچوبه و زنجبیل، استفاده از آن به عنوان ادویه در فرهنگ غربی امروزه بسیار محدود شده است. این گیاه در زیستگاه‌های گرمسیری و نیمه‌گرمسیری مرطوب به خوبی رشد می‌کند و دارای گل‌هایی به رنگ زرد با براکته‌هایی متمایل به قرمز و سبز است. ویژگی متمایزکننده آن، ساقه زیرزمینی (ریزوم) بزرگ و نامنظم است که دارای انشعابات متعددی بوده و برگ‌های بزرگ آن می‌توانند تا ارتفاع یک متر افزایش یابند.

ریشه خوراکی جدوار سفید دارای خصوصیات حسی متمایزی است؛ با وجود اینکه عطر آن یادآور انبه است، طعم آن شبیه به زنجبیل بوده اما تندتر از آن توصیف می‌شود. در اندونزی، از این ریزوم پودر شده برای تهیه نوعی کاری با رنگ سفید استفاده می‌شود، در حالی که در هند، به صورت تازه یا به عنوان بخشی از ترشی‌جات مورد استفاده قرار می‌گیرد. در آشپزی تایلندی، جدوار جایگاه ویژه‌ای دارد و برش‌های نازک آن به صورت خام در سالادهای سنتی به کار می‌رود. همچنین، از این گیاه در تهیه سس فلفل تایلندی خاصی به نام "نم پریک" استفاده می‌شود که در آن، ریزوم برش‌خورده همراه با سایر سبزیجات و گیاهان معطر ترکیب می‌گردد. علاوه بر مصارف خوراکی، در برخی مناطق، جدوار به عنوان گیاهی زینتی در منازل نیز نگهداری می‌شود.

لغت نامه دهخدا

جدوار. [ ج َدْ ] ( اِ ) معرب زدوار است که ماه پروین باشد. گویند خوردن آن دفع زهر مار و عقرب کند. ( برهان ) ( از آنندراج ). مساوی جذوار. رجوع به گل و گلاب ص 290 و دزی ج 1ص 175 و 438 ذیل درونج شود. ( حاشیه برهان چ معین ). بیخی است مخروطی شکل سیاه رنگ به هندی نربسی گویند. ( غیاث اللغات ) ( از آنندراج ). بیخ گیاه بوجا باشد. ( از بحر الجواهر، در کلمه بوجا ). مؤلف اختیارات بدیعی آرد: بپارسی ژدوار خوانند و بمغولی ماء فرفین و بهندی نربسی و آن بیخی است مشابه سعد اما بوزن ثقیل تر و صلب تر از وی بود و بهترین وی آن است که چون بسایند رنگش بنفش باشد و آن خضابی است و هندی است و اما آنچه خضابی است بزرگتر و بهتر میباشد و اکثرش بنفشجی و آنچه هندی است اکثر بسیاهی گراید و در زمین باشد کوهی است که آن را قواجل میخوانند کوهی عظیم است و در این طرف کوه اهل هند می باشد و آن طرف میگویند در حساب خطای است. و این بیخ آنجا میروید و آن را نرپسی از بهر آن میخوانند که زهری است که آن را به هندی پس میخوانند و این بیخ با زهر وی است و هر دو از یک موضع میرویند و چون این بیخ پهلوی وی میروید قوه زهر آن باطل میشود و اهل موضع، آن پس میخورند و زیان نمیدارد و اگر این پس جای دیگر میروید که مجاور این بیخ جدوار نیست نیم دانگ کشنده است و پس را به عربی بیش خوانند بدترین مجموع زهرهاست تا به حدی که تریاق فاروق با سمیت آن مقاومت نمیتواند کردن و در شهر ملتان شخصی مقدار نیم مثقال بیش بخورد درحال لبهای وی آماسیدن گرفت و چشمهایش از جای برخاست و بیخود شد مقدار نیم مثقال جدوار طلایه کردند و با یک کاسه شیر به وی دادند بعد در یک ساعت قی کردن آغاز کرد به انواع رنگهاچنانچه حاضران از بوی آن مصروع میشدند باز بیخود افتاده دیگربار نیم مثقال جدوار صلایه [ طلایه ] کردند وبا شراب انگورین به وی دادند باز قی کردن آغاز کرد بعد از آن خواب بر وی غلبه کرد چون در خواب رفت عرق بسیار کرد چون بیدار شد غذا طلب کرد و از آن زهر قاتل خلاص یافت باذن اﷲ تعالی. و خواص این دارو بسیار است اولا پادزهر آن بیش است که ذکر کرده شد دیگر در اعمال... که در زمین گرمسیر است مار قاتل میباشد. شخصی را مار گزید نیم مثقال با شراب سائیده و بخورد وی دادند از زهر آن باز خلاص یافت به فرمان باری تعالی و عقرب و لنبسه گزیده را مقدار دو دانگ با شراب بدهند نافع بود و در مفردات ابن بیطار و در منهاج ابن جزله میگوید: هو تریاق السموم باسرها حتی البیش و الافاعی. و از منافع دیگر وی آن است که مجموع دردها را بنشاند و اگر در باطن باشد مقدار دانگی و یا دو دانگ بسایند با قدری شراب یا با آب گرم یا بجلاب بحسب مزاج بدهند درد بنشاند چون درد قولنج و مثانه و گرده را. و عسرالبول را با شیره تخم خیارین بدهند سود دارد و نیز مجموع اورام بلغمی و صفرائی و دموی و سودائی در ابتداء و انتهاء طلا کنند درابتدا ماده را بازگرداند و در انتهاء تحلیل کند و اگر محتاج نضج باشد نضج بدهد خصوصاً اورام مغابن چون زیر بغل و بن ران بسرکه بسایند و طلاکنند ورم را تحلیل کند و اگر کسی را خیارک بیرون آید همین دارو طلا کنند تحلیل یابد بی آنکه خیارک بپزد و بگشاید و هیچ زحمتی به وی نرسد. دیگر در ایام مرض هرکس که طاعون برآرد این دارو با سرکه بسایند و با سرکه بر آن موضع طلا کنند خلاص یابد باذن اﷲتعالی و مجرب است. دیگر دل را قوت دهد و در ابتداء زحمت خنازیر طلاکنند بغایت مفید بود و برریشهای کهن قدری بکوبند و بر آن ریشها پاشندگوشت مرده را بخورد و جراحت بصلاح آورد و مجرب است. دیگر کسی را که دل ضعیف بود و خفقان داشته باشد هرروز مقدار نیم درم بجلاب یا بشراب بدهند دل را بغایت قوة بدهد و در تفریح نظیر ندارد و در ایام وبا چنانچه در تریاق فاروق ذکر کرده شود تناول کنند منع عفونت بکند و تقویت دل بدهد و دفع ضرر وبا بکند این داروی مفرد همان خاصیت تریاق دارد بلکه زیادتر، بجهت آنکه تریاقیت در وی هست و چندان گرم نیست و مولانا اصیل الدین که از شاگردان مولانا الیاس شیرازی علیه الرحمه بودمردی فاضل بود و در اکثر علوم ماهر و متقی و کلیات شیخ الرئیس را دو شرح نوشته، فرمود هر خاصیتی که در تریاق هست در این داروی مفرد هست و فرمود که مرا دردمعده بلغمی بود هر معالجه که کردم مفید نیفتاد چند عدد از این جدوار بروزگار طلایه میکردم و بجلاب میخوردم آن زحمت زایل شد. و شخصی را سده جگر بود به استسقا خواست انجامید چند روز این دارو با سگنجبین بخورد و سده گشاده شد و رنگ وی که زرد بود برنگ اصلی خود آمد. دیگر شخصی قرحه مثانه داشت و چهار روز بول وی گرفته بود از این دارو بسابیدند و بر مثانه وی طلا کردند و قدری در احلیل وی چکانیدند همان ساعت بول وی بگشاد و ریم بیرون آمدن گرفت و شفا یافت. و دیگر زحمت بواسیر را از این دارو بدان موضع طلا کنند ساکن گرداند و ورم را تحلیل دهد. دیگر آنکه دشخواری زادن را نظیر ندارد و بسایند قدری و بجلاب گرم بخورد وی دهند وقدری به پشم پاره بخود برگیرد درحال وضع حمل شود. دیگر صرع صبیان را بشیر مادر مقدار نیم دانگ یا یک دانک بخورد وی دهند نافع بود و بارها آزموده است و مجرب است. و دیگر خداوند تب ربع را هرروز مقدار دو دانگ با جلاب گرم بدهند هفت روز پیاپی نافع بود انشأاﷲ اما تنقیه بدن بباید کردن. و دندان را طلا کنند درحال درد ساکن گرداند. و درد چشم که بلغمی بود در میان چشم چکانند درد بنشاند اگر صفرائی بود برپشت چشم طلا کنند درد بیفتد و آماس بتمام کم شود و فرق میان بلغمی و صفرائی آن است که بلغمی را درد ساکن تر باشد و صفرائی را درد و سوزش و چکیدن آب بیشتر باشد و در تقویت باه اثر عظیم دارد مقدار نیم درم یا نیم مثقال با شراب انگوری بخورند نعوظی تمام آورد. و حکماء هندی گویند که در این دارو صد وبیست منفعت است و کسی را که ضاق گرفته بود بر حلق طلا کنند بغایت نافع بود. حالیامنافع جدوار آنچه بتجربه معلوم شده بود ثبت کرده شد. صاحب منهاج گوید طبیعت وی گرم و خشک است و لطیف. وصاحب تقویم گوید قرحه امعاء آورد و مصلح وی شیر حلیب بود که آهن تافته در آن انداخته باشند و صاحب منهاج گوید بدل وی در تریاق سه وزن آن زرنباد است. ( اختیارات بدیعی ). رجوع به تحفه حکیم مؤمن و تذکره ضریر انطاکی و بحر الجواهر و فهرست مخزن الادویه شود.

فرهنگ عمید

ریشۀ گیاهی به شکل صنوبر، گره دار، به ضخامت انگشت، سیاه رنگ با میانۀ بنفش و طعم تلخ که بیشتر در کوه های تبت و هند و در بعضی نواحی خراسان می روید و در طب قدیم برای دفع هرگونه سم به کار می رفته و آن را تریاق و پادزهر همۀ سموم می دانسته اند.

فرهنگ فارسی

( اسم ) زر نباد. توضیح دربعضی کتب جدوار برای گونه ای از تاج الملوک که تاج الملوک زرد رومی نامیده میشود نیز ذکر شده است.

دانشنامه عمومی

جدوار یا زردچوبه سفید ( نام علمی: Curcuma zedoaria ) از گیاهان دارویی چندساله و از سرده زردچوبه ها و از خانواده زنجبیلیان است. این گیاه بومی هند و اندونزی است اما در حال حاضر در جاهای دیگر از جمله ایالت فلوریدا در آمریکا می روید. بازرگانان عرب آن را در قرن ششم به اروپا معرفی کردند اما امروزه استفاده از آن به عنوان یک ادویه در غرب بسیار نادر بوده است و جای آن را زنجبیل و تا حدودی زردچوبه گرفته است. 
جدوار در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری مرطوب رشد می کند. این گیاه گل های زرد با برگک قرمز و سبز دارد و ساقه زیرزمینی آن شامل یک ریزوم بزرگ و ناهمگن با شاخه های متعدد است. برگ های جدوار بزرگ هستند و تا یک متر ( ۳ فوت ) ارتفاع دارند. 
داخل ریزوم خوراکی جدوار سفید و عطر آن شبیه انبه است؛ اما طعم آن بیشتر شبیه به زنجبیل و تندتر از آن است. در اندونزی آن را پودر کرده و از آن نوعی کاری سفید می سازند، در حالی که در هند آن را صورت تازه یا در ترشی استفاده می کنند. در غذاهای تایلندی از آن به صورت خام و برش های نازک در سالاد تایلندی استفاده می کنند. هم چنین در برش های نازک همراه با دیگر گیاهان و سبزیجات در نوعی خاصی از سس فلفل تایلندی به نام نم پریک استفاده می کنند. 
از جدوار گاهی به عنوان گیاه خانگی استفاده می شود. 
از این گیاه به طور سنتی برای درمان التهاب و درد و انواع ناراحتی های پوستی از جمله زخم ها و همچنین بی نظمی های قاعدگی و زخم های داخلی استفاده می شود. 

جمله سازی با جدوار

سرنوشت همه، نوشته ی تست بیش و جدوار هر دو کشته ی تست
چون به خشم آید نماید قهر جان‌فرسای او بیش از جدوار و نیش از نوش و زهر از انگبین
بیش و جدوار هر دو از یک شهر این یکی زهر و آن دگر پازهر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
عظمت یعنی چه؟
عظمت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
سعادت یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز