باکوه

باکو ظاهراً صورت‌های دیگر یا شکل‌های قدیمی‌ترِ نام شهر باکو یا باکویه است. در متون تاریخی، از این مکان به‌عنوان منطقه‌ای مهم در حاشیه‌ی دریای طبرستان (خزر) یاد شده که به دلیل منابع طبیعی ویژه‌اش شناخته می‌شده است. بر اساس آنچه مؤلف کتاب مجمل‌التواریخ و القصص آورده است، در دریای طبرستان دو جزیره‌ی هم‌اندازه وجود داشته که یکی از آن‌ها در نزدیکی طبرستان قرار داشته و از نعمت‌های فراوان برخوردار بوده، اما به مرور زمان بر اثر پیشروی آب دریا به زیر آب رفته است. جزیره‌ی دوم نیز جزیره‌ای به نام باکو بوده است. مردم از این جزیره نفت سفید و نفت سیاه استخراج می‌کرده‌اند. همچنین، ویژگیِ منحصربه‌فرد این منطقه، جنبش و لرزش دائمِ زمین آن ذکر شده که سبب خروج آتش از زمین می‌گردیده است. این توصیف با واقعیت‌های طبیعی منطقه، از جمله خروج گاز و پدیده‌ی آتش‌افروزی خودبه‌خودی که تا به امروز نیز در برخی نقاط باکو مشاهده می‌شود، مطابقت دارد.

لغت نامه دهخدا

باکوه. ( اِخ ) ظاهراً صورتی از باکو، یا باکویه است. مؤلف مجمل التواریخ آرد:و اندر آن ( دریای طبرستان ) دو جزیره است برابر، یکی به طبرستان با آن نعمتهای فراوان که بوده و آب بگرفت، و دیگر جزیره باکو است، از آنجا نفت اسفید و سیاه آورند و زمینش همواره جنبان باشد که از آن آتش پیدا آید و هنوز چنانست. ( مجمل التواریخ والقصص ص 427 ).

جمله سازی با باکوه

تا سایه عدل تو بر این بوم وبرافتاد خور تیغ نمی یارد باکوه زدن هم
هرگه که تو طالب گهر خواهی بود باکوه چو سنگ در کمر خواهی بود
شاها نکند زلزله باکوه دماوند کاری‌ که تو امسال نمودی به خراسان
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
رویت
رویت
ارور
ارور
کافر همه را به کیش خود پندارد
کافر همه را به کیش خود پندارد
محسن لرستانی
محسن لرستانی