کوتاه نظر

لغت نامه دهخدا

کوتاه نظر. [ ن َ ظَ ] ( ص مرکب ) شخصی را گویند که از عواقب امور نیندیشد و عاقبت اندیش نباشد و غافل و صاحب غفلت باشد. ( برهان ) ( آنندراج ). کسی که عاقبت اندیش نباشد و از عاقبت کار نیندیشد و غافل باشد. ( ناظم الاطباء ). کسی که عاقبت اندیش نباشد. ( فرهنگ فارسی معین ). کوته نظر. ( برهان ). و رجوع به کوته نظر شود. || بخیل و ممسک را نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). بخیل. ممسک. تنگ نظر. ( فرهنگ فارسی معین ). تنگ چشم. نظرتنگ. خرده نگرش. اندک بین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). || نزدیک بین. آنکه نظر بلند و دوربین ندارد:
همه کس را به تو این میل نباشد که مراست
کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب است.سعدی.مقراض ره دور، نظرهای بلند است
قطع نظر از مردم کوتاه نظر کن.صائب.و رجوع به کوتاه بین و کوته نظر شود.

فرهنگ فارسی

۱ - کسی که عاقبت اندیش نباشد. ۲ - صاحب غفلت غافل. ۳ - بخیل ممسک تنگ نظر.

جمله سازی با کوتاه نظر

نیست صائب قسمت کوتاه بینان هوس آنچه از چشم سیاهش در نظر داریم ما
به نظر می‌رسد بیشتر نظریه‌های مربوط به عملکرد رؤیا متناقض است، اما ممکن است بسیاری از عملکردهای رؤیای کوتاه مدت بتوانند برای دستیابی به عملکرد بلندمدت بزرگتر با یکدیگر عمل کنند. ممکن است ذکر شود که شواهد هیچ‌یک از این نظریه‌ها کاملاً قطعی نیست.
در مدت کوتاهی ساواتورها و ساواتریس‌های ایرانی به فراگیری این هنر رزمی زیر نظر مهدی کامران پرداختند. از شاگردان به‌نام کامران می‌توان ساواتورهایی چون برادران معظمی، حمیدرضا توکل شعار (رئیس انجمن ساواته ایران)، مصطفی زاکانی، ناصر نظری، اسماعیل کاظمی (عضو هیئت مدیره انجمن) و عباس تفنگچی را نام برد.
فتاده است ترا رشته نظر کوتاه وگرنه تنگتر از چشم سوزن است اینجا
چشم شبنم چه به خورشید جهانتاب کند؟ چه غم ازمردم کوتاه نظر دارد عشق؟
هر کسی را به تو این میل نباشد که مرا کآفتابی تو و کوتاه نظر مرغ شب است