استزاده
فرهنگ معین
ویکی واژه
مقصر شمردن.
شکوه کردن، دلتنگی نمودن،
استزادات.
جمله سازی با استزاده
و در كـافـى شـريـف سـنـد بـه حـضـرت مـوسـى بـن جـعـفـر، عـليـه السـلام، رسـانـد،قـال:ليـس مـنـا مـن لم يـحـاسـب نـفـسـه فـى كـل يـوم، فـانعمل حسنا، استزاده الله، و ان عمل سيئا، استغفرالله منه و تاب اليه.(682) فرمود:نـيـسـت از مـا كـسـى كـه مـحـاسـبـه نـكـنـد نـفـس خـود را در هـر روز، پـس اگـرعـمـل نـيـكـى كـرده، از خـداى تـعـالى زيـادت طـلبـد، و اگـرعمل بدى كرده، طلب مغفرت كند از خداوند از آن و توبه كند به سوى او."