علم غیب

علم غیب به معنای دانشی است که انسان‌ها را از امور پنهان و غیرقابل مشاهده آگاه می‌سازد. این دانش شامل گذشته، حال و آینده و همچنین حقایق پنهان در عالم است که معمولاً برای انسان‌ها آشکار نیست. در آموزه‌های اسلامی، این علم ویژگی ویژه خداوند است و تنها اوست که به تمامی اسرار و امور نهان هستی آگاه است.

بر اساس قرآن کریم و روایات، خداوند به وسیله علم غیب خود از قلب‌ها، نیت‌ها، اسرار و آینده انسان‌ها باخبر است. هیچ چیز در زمین یا آسمان از او پنهان نمی‌ماند و هیچ حادثه‌ای رخ نمی‌دهد مگر اینکه او از آن آگاه باشد. برخی پیامبران و اولیای الهی نیز به درجه‌ای از این علم نائل می‌شدند، اما این علم محدود و به اراده خداوند بوده و کامل نیست، زیرا علم غیب مطلق تنها از آنِ خداست.

علم غیب در آموزه‌های دینی اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا نشان‌دهنده قدرت و علم بی‌نهایت خداوند است و انسان را به توکل، تقوا و پرهیزکاری تشویق می‌کند. باور به این علم الهی باعث می‌شود که انسان بداند هیچ کار و اندیشه‌ای پنهان نمی‌ماند و اعمال نیک و بد او در نظر خداوند ثبت می‌شود، بنابراین زمینه‌ای برای رشد اخلاقی و معنوی فراهم می‌آورد.

لغت نامه دهخدا

علم غیب. [ ع ِ م ِ غ َ / غ ِ ] ( ترکیب اضافی، اِ مرکب ) غیب دانی. غیب گویی. دانش و آگاهی بر پنهانی ها و آنچه ناپدید از مردم باشد. آگاهی به مغیبات: ایزد عزّوجل علم غیب به کس ندهد، چون قضا بود که خراسان از دست ما بشود و کار این قوم بدین منزلت رسید که رسید. ( تاریخ بیهقی ص 546 ). درعلم غیب چنان بود که سلجوقیان بدین محل خواهند رسید. ( تاریخ بیهقی ص 497 ). آفریدگار جل جلاله عالم اسرار است... و در علم غیب وی رفته است که در جهان در فلان بقعت مردی پیدا خواهد شد که... ( تاریخ بیهقی ص 92 ).
حاجت موری به علم غیب بداند
در بن چاهی به زیر صخره صمّا.سعدی.و رجوع به غیب شود.

فرهنگ فارسی

غیب دانی غیب گویی دانش و آگاهی بر پنهانی ها و آنچه ناپدید از مردم باشد آگاهی به مغیبات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] علم غیب به معنای آگاهی از امور پوشیده و پنهان می باشد.
به آنچه بر انسان پنهان است، غیب گویند. علم غیب، علم به اموری است که از حوزه آگاهی و حواس ظاهری پوشیده باشد.
کاربرد فقهی
از آن به مناسبت در باب تجارت و حدود سخن گفته اند.
افراد دارای علم غیب
از آن جا که تمامی هستی آفریده و صنع خدای تعالی می باشد، او به همه هستی عالم است و چیزی از او پنهان نیست؛ از این رو، در قرآن کریم، در آیات متعدد، خداوند به «عالِمُ الغَیبِ و الشَّهادَةِ» توصیف شده است؛ چنان که در برخی آیات دیگر، علم غیب، به خداوند اختصاص یافته است. از سوی دیگر، مفاد روایات متعدد، برخورداری پیامبران الهی و جانشینان آنان، بویژه رسول خاتم صلّی اللّه علیه و آله و اهل بیت آن حضرت علیهم السّلام از علم غیب است. مضمون حدیثی از امام صادق علیه السّلام چنین است:«خداوند علم گذشته و حال و آینده تا روز قیامت را به اهل بیت علیهم السّلام داده است». شاهد آن این آیه شریفه است:«عالِمُ الغَیبِ فَلا یُظهِرُ عَلی غَیبِهِ اَحَداً إلاّ مَن ارْتَضی مِن رَسُولِ؛ او عالم به غیب است؛ پس هیچ کس را بر غیب خود آگاه نمی کند، مگر پیامبری که او بپسندد».خداوند دراین آیه شریفه به صراحت از اعطای علم غیب به پسندیده و برگزیده خود سخن می گوید.
منشأ علم غیب
...
[ویکی شیعه] علم غیب، گونه ای آگاهی که در حالت طبیعی برای انسان دست یافتنی نیست و خداوند، برخی انسان ها را از آن بهره مند می کند. بنابر آموزه های شیعی، آگاهی از غیب، مخصوص خداوند است؛ ولی او بنابر مصالحی، برخی انسان ها از آن بهره مند می کند. با این حال، برخی علوم غیبی مانند علم به ذات خداوند، مخصوص خود اوست و کسی را توان رسیدن به آن نیست. بر اساس آموزه های دینی، پیامبران ( یا دست کم برخی از آنها)، پیامبر اسلام(ص)، امامان شیعه و برخی از انسان های صالح از علم غیب برخوردارند. میزان آگاهی و گستره این علم در افراد مختلف، متفاوت است و بیشترین میزان آن مخصوص پیامبر اکرم (ص) و جانشینان او است.
درباره علم غیب امامان، دو نظر عمده حداقلی و حداکثری در بین متکلمان شیعه رواج داشته است. علمای متأخر شیعه بیشتر به علم غیب غیر محدود امامان معتقدند.
خداوند متعال:«وَمَا کانَ اللّهُ لِیطْلِعَکمْ عَلَی الْغَیبِ وَلَکنَّ اللّهَ یجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یشَاء؛ »
[ویکی نور] علم غیب، اثر علی نمازی شاهرودی، کتابی است با موضوع علم غیب پیامبر(ص) و ائمه(ع) که با تحقیق مرتضی اعدادی خراسانی منتشر شده است.
در اعتقادات شیعی یکی از فضایلی که برای پیامبر اکرم(ص) و امامان پس از ایشان مطرح است دارا بودن علومی مخصوص از جانب خداوند متعال است که در ادبیات دینی از آن با عنوان علم غیب یاد می شود. این مسئله که آیا این بزرگواران صاحب علم غیب بوده اند یا خیر، سؤالی است که برای یافتن پاسخ آن می بایست به نصوص معتبر متقن، یعنی قرآن و روایات معتبر صادرشده از معصومین(ع) رجوع کرد. البته ممکن است در بررسی اولیه این متون با تعارضاتی روبه رو شویم که حل آن ها نیازمند وا کاوی و دقت نظر بیشتر و حوصله ی علمی مناسب این قبیل مباحث است. عدم توجه به این نکته منجر به نتیجه گیری های شتابزده و ناصحیح می گردد. حقیقتا توقع رسیدن به جمع بندی صحیح و مفید در یک بحث، با نگاه به تنها بخشی از یک آیه بدون توجه به عبارات قبل و بعد از آن و نیز بدون مراجعه به سایر آیات مرتبط با آن موضوع یا توجه نداشتن به روایت معتبر وارده در ذیل آن آیات، انتظاری غیر واقع بینانه می باشد.
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز شده، سپس متن کتاب در پنج بخش با فضای پرسش و پاسخ سامان یافته است.
مقدمه محقق، حاوی زندگی نامه مؤلف کتاب شیخ علی نمازی و شیوه تحقیق است. مقدمه مؤلف نیز حاوی سخنانی است که بین مؤلف و دوستانش: آقایان امامی، مشکات، مروت و فاتح درباره علم غیب رد و بدل شده است.
مؤلف در مقدمه می گوید: علم بر دو قسم است: ذاتی و غیر ذاتی. علم ذاتی مخصوص خالق است و هیچ مخلوقی بهره ای از آن نداشته و نخواهد داشت؛ اما علم مخلوق غیر ذاتی است. آن دسته از آیاتی که نفی علم از پیامبر(ص) می کند به معنی نفی علم ذاتی از مخلوق است، نه علمی که بخشش و احسان خدایی است و در آنجایی که ائمه در مناجاتشان می گویند: «أنت العالم و أنا الجاهل»، مرادشان این است که انیت و حقیقت و ذات ما علم نیست و نمی خواهند به خداوند عرض کنند: پروردگارا، به آنچه به ما تعلیم فرمودی و بخشیدی جاهلیم. چگونه ممکن است دروغ به این آشکاری را به پروردگار عرض کنند.
بخش نخست با عنوان علم غیب پیغمبر اکرم و ائمه هدی(ع) در قرآن، دارای دو فصل است که فصل اول آن شامل 23 آیه برای اثبات علم غیب می باشد و فصل دوم، روایاتی را که دلالت دارد بر تمامی علوم در قرآن در نزد اهل بیت(ع)، در بر دارد.

جمله سازی با علم غیب

درین جهان بجز از علم غیب علمی نیست که او نداند و نتوانش غیبدان گفتن
توئی که ذات تو بر سر عقل شد واقف توئی که رای تو از علم غیب شد آگاه
شیخ گفت مردی به نزدیک ذوالنون مصری آمد و گفت مرا دعایی گوی ذوالنون گفت اگر ترا در علم غیب سابقتست بعلم توحید همه دعاها ترا سابقست و اگر نه غرقه را بانگ و نعرۀ نظارگی کی رهاند.
زان نهی کرده ‏اند شما را از این درخت تا علم غیب حق نشود کشف بر شما
ز علم غیب بعیسی دمی سخن گوید چنان روان که تو گویی مگر روان دارد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال عشق فال عشق فال تاروت فال تاروت فال تک نیت فال تک نیت