تعریف عملیاتی

فرهنگستان زبان و ادب

{operational definition} [روان شناسی] تعریف یک موضوع براساس عملیات قابل مشاهده و قابل اندازه گیری

جمله سازی با تعریف عملیاتی

جان سرل استدلال کرده است که نمی توان از رفتار خارجی برای تعیین اینکه آیا یک ماشین «در واقع» متفکر است یا صرفاً «شبیه سازی تفکر دارد» استفاده کرد. [36] استدلال اتاق چینی او در نظر گرفته شده است تا نشان دهد که، حتی اگر آزمون تورینگ تعریف عملیاتی خوبی از هوش ارائه داده باشد، ممکن است قادر به نشان دادن اینکه ماشین دارای ذهن، آگاهی، یا تعمد است نباشد. (تعمد اصطلاحی فلسفی است برای اینکه قدرت افکار «درباره» چیزی باشد.)
تک‌معنا مشابه تکواژ می‌باشد؛ ولی تکمعنا از نظر معنایی همتای ایده (میم) در فرهنگ، ژن در ژنوم، یا یک اتم در یک ماده است. تعریف عملیاتی «مترادف بودن کلمات» به این تفاوت‌ها بین کلاس‌های تکمعنا وابسته می‌باشد. از تک‌معنا در علم نشانه‌شناسی استفاده می‌شود.