گوهر تر

لغت نامه دهخدا

گوهر تر. [ گ َ / گُو هََ رِ ت َ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) کنایه از اشک باشد. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( بهار عجم ). سرشک دیده. || کنایه از سخن با آب و تاب باشد. ( آنندراج ). فصاحت و بلاغت. سخنوری. کلمات نغز و حکیمانه.

فرهنگ فارسی

کنایه از اشک باشد. یا کنایه از سخن با آب و تاب باشد.

جمله سازی با گوهر تر

من مى روم ولى دو گوهر گرانبها در ميان شما باقى مى گذارم: يكى قرآن و ديگرىعترت.
ازخاک و خاکستر ترا، شد بالش و بستر چرا با آنکه زیبد سرترا، بر دیبه ی گوهر پدر
ز بس بگداخت از شرم بیاض گردنش جویا چنان کز گل چکد شبنم چکیده گوهر از گوشش
بخش گوهران، یکی از بخش‌های شهرستان بشاگرد در استان هرمزگان ایران است. مرکز این بخش، شهر گوهران است.
3 - آيا سزاوار است كه او گوهر گرانقدر وجودش را با شايستگى مقام خلافت الهى، درراه رسيدن بخواسته هاى كوچك و فناپذير دنيوى از دست بدهد؟
کس به‌ گوهر نخرد گرچه عزیزست شکر من به‌ گوهر بخرم‌ گر بفروشد شکری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
آزادی یعنی چه؟
آزادی یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
زه یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز