گل قحبه

لغت نامه دهخدا

گل قحبه. [ گ ُ ل ِ ق َ ب َ / ب ِ ] ( ترکیب وصفی، اِ مرکب ) گل دوروی. دزی گوید ( ج 2 صص 794-795 ): «وردالحمار، نوعی از «بهار» یا «کریانتم » است. آنرا «وردالفخار» نیز نامند. و این گل از داخل سرخ و از خارج زرد است ». و ظاهراً صحیح کلمه وردالفجار، گل قحبه است. ( حاشیه برهان قاطع چ معین ). گل دوروی که گل رعنا باشد و آن گلی است که بیرون آن زرد و درون آن سرخ میباشد و عربان وردالفجار میگویند.( برهان ) ( آنندراج ). رجوع به گل دورو و دوروی شود.

فرهنگ فارسی

گل قحبه گل دو روی و این گل از داخل سرخ و از خارج زرد است.

جمله سازی با گل قحبه

💡 خواستم این قحبه را بی معرفت تا ببینم چون شود این عاقبت

💡 آن صلح به هم برزن و از جنگ به در زن نه مرد نبردست زنی قحبه و هیزست

💡 بین که آن قحبه مرا خواند بخویش چون توان دیدن دلش افکار و ریش

💡 مکر و تلبیس، خوی ابلیس است همه ریش تو قحبه، تلبیس است

💡 اشتقاقش ز چیست دانی زن یعنی این قحبه را به تیر بزن

💡 از شجاعت نیست کش سازد زبون قحبه ای از ربقه مردی برون

عزیز یعنی چه؟
عزیز یعنی چه؟
اورگیم یعنی چه؟
اورگیم یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز