قرمس

لغت نامه دهخدا

قرمس. [ ق َ م َ ] ( اِخ ) شهری است به اندلس. ( منتهی الارب ). شهری است از توابع مارده در اندلس. ( معجم البلدان ).

جمله سازی با قرمس

او-قباد- از مداین تا رود بلخ در همه راه هیچ سرزمینی که هوایش از کرمانشاهان تا گردنه همدان-اسدآباد- خوش‌تر و آبش گواراتر و نسیمش لذت بخش‌تر باشد نیافت این بود که قرمسین را ساخت.
ابن کثیر در کتاب طبقات الفقهاء الشافعیین از قرمسین (کرمانشاه) به عنوان شهری میان همدان و حلوان یاد می‌کند و اهالی آن را شافعی مذهب ذکر می‌کند. همچنین منبع تاریخی از قبیل ابن اثیر و سمعانی از حضور شافعیان در شهر دینور خبر داده‌اند.
هنری راولینسون در سفرنامۀ‌ خود که به سال ۱۸۳۶ مربوط می‌شود، واژۀ قره‌سو را با واژۀ قرمیسین مرتبط می‌داند و معتقد است که نام این رودخانه در نام شهر قرمسین که در امتداد ساحل آن قرار داشته، حفظ شده‌است. او همچنین معتقد است که قرمیسین نه نامی دیگر برای شهر کرمانشاه، بلکه شهری متمایز از آن است که شهر جدید کرمانشاه بر روی خرابه‌های آن شکل گرفته‌است.