گاومیش لو

لغت نامه دهخدا

گاومیش لو. ( اِخ ) دهی است از دهستان مغان بخش گرمی شهرستان اردبیل، در 50 هزارگزی شمال بیله سوار و 2 هزارگزی شوسه بیله سوار به اردبیل. کوهستانی، گرمسیر، دارای 104 تن سکنه. آب آن از رود ارس، محصول آنجا غلات، حبوبات، شغل اهالی آن زراعت و گله داری راه آن مالرو است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).

فرهنگ فارسی

دهی در اردبیل

جمله سازی با گاومیش لو

پل گاومیشان یک پل باستانی مربوط به دوره ساسانیان است. این پل در فاصله ۱۰ کیلومتری شهر دره شهر استان ایلام و بر روی رودخانه سیمره واقع شده‌است.. خاص‌ترین ویژگی‌های این پل، عرض دهانهٔ یکی از طاق‌های آن است که در معماری باستان، عریض‌ترین قلمداد می‌شود.
نیروی کار: در بسیاری از نقاط دنیا ماشین جایگزین خوبی برای دام نیست و حتی غیر اقتصادی است و در این صورت گاومیش برای شخم‌زنی و باربری استفاده می‌شود.
شد نبشته دین او بر پوست‌های گاومیش گشت روشن آتش موبد از آن پاکیزه کیش
گو بران بر جان مستم خشم خویش عید قربان اوست و عاشق گاومیش
برم گاومیشی سه، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان هفتکل در استان خوزستان ایران است.
هنوز از بدی تا چه آیدت پیش به چرم اندر است این زمان گاومیش
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
مغیلان یعنی چه؟
مغیلان یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
روله یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز