کمر سخت کردن

لغت نامه دهخدا

کمر سخت کردن. [ ک َ م َ س َ ک َ دَ] ( مص مرکب ) استوار بستن کمربند بر میان. کمربند رامحکم بر میان بستن انجام دادن کاری را:
برآمد چو خورشید بالای تخت
فلک در غلامی کمر کرده سخت.نظامی.

فرهنگ فارسی

استوار بستن کمربند برمیان. کمربند را محکم بر میان بستن انجام دادن کاری

جمله سازی با کمر سخت کردن

کمر سخت کن گرز را پیش دار دلیری و فرهنگ با خویش دار
جوان دلاور کمر سخت کرد سواره شد از ره برآورده گرد
به کین دردمندانش کمر سخت ز سنگ او شکسته شیشهٔ بخت
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
میلف یعنی چه؟
میلف یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
کس خل یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز