کبود پشت

لغت نامه دهخدا

کبود پشت. [ ک َ پ ُ ] ( ص مرکب ) که پشت کبود دارد. || ( اِ مرکب ) کنایه از آسمان است. ( آنندراج ) ( برهان ). آسمان. ( مجموعه مترادفات ). و رجوع به کبود حصار و کبود تشت شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از آسمان است

جمله سازی با کبود پشت

لکهٔ مُغولی یا درمال ملانوسیتوز در پزشکی به لکه بزرگ مادرزادی به رنگ قهوه‌ای یا آبی یا کبود گفته می‌شود که معمولاً بر روی بخش پایین کمر و کپل نوزادان دیده می‌شود. این لکه‌ها بی‌آزار هستند و بیشتر در نوزادان در نژادهای تیره‌پوست و زردپوست دیده می‌شوند. این لکه‌ها می‌توانند در شانه، قسمت فوقانی پشت، بازوها، مچ دست، مچ پا، پا و قسمت جانبی شکم دیده شوند.
گوی نه آسمان سرپا خوردهٔ من است روی فلک کبود شد از پشت پای من
هم سیاه از پشت پای همتت گوی زمین هم کبود از پشت دست رفعتت روی سما
زخم ما چون زخم سوسن گشت سرتاسر کبود بس که هردم پشت پا بر روی مرهم می زند
ز زخم سییل حکم تو روی کوه کبود زبار منت جود تو پشت چرخ دوتاه
خم داد پشت طاعت و چندان بایستاد گردون به خدمتت که شدش پشت پا کبود
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال تک نیت فال تک نیت فال نوستراداموس فال نوستراداموس فال حافظ فال حافظ