کام و ریژ

لغت نامه دهخدا

کام و ریژ. [ م ُ ] ( ترکیب عطفی، اِ مرکب ) مراد و مقصود. ( برهان ). || هوی و هوس. ( برهان ). هر یک از کام و ریژ هم جداگانه به این معنی است. ( برهان ). آرزوی جان. هوی و هوس:
دیدی تو کام و ریژ بدو اندرون بسی
با ریدگان مطرب بودی بفر و زیب.رودکی.

فرهنگ معین

(مُ ) (اِمر. ) = ریژوکام. ریژکام: ۱ - مراد و مقصود. ۲ - هوی و هوس. ۳ - کام.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - مراد و مقصود. ۲ - هوی و هوس.

جمله سازی با کام و ریژ

منم آن تشنه لب عشق که صد دوزخ درد گشت خالی و مرا کام و دهان گرم نشد
در ضیافت رسمی، خوراک اصلی می‌تواند اوج کار آشپزی و پذیرای باشد. غذاهای پس از خوراک اصلی باید کام و معده را آرام سازند.
این اتصال می‌تواند به روش کام و زبانه یا با استفاده از صفحات فولادی در طرفین محل اتصال اجرا گردد.
تا کی مشام و کام و لب و چشم و گوش را هر روز شاهراه دگر شور و شر کنید
چنانکه کام زمانه رواست بر همه کس همیشه کام و هوای تو بر زمانه رواست
قمر در شام و خور در دام و شب بر بام و لب می فام شکر در کام و می در جام و گل در پیرهن داری
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیطه یعنی چه؟
سلیطه یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
لسان الغیب یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز