چکامه سرودن

لغت نامه دهخدا

چکامه سرودن. [ چ َ م َ / م ِس ُ دَ ] ( مص مرکب ) چامه و قصیده سرودن. شعر گفتن. شاعری و چغامه سرایی کردن. سخن نظم در شیوه قصیده گفتن. و رجوع به چکامه و چکامه سرای و چکامه سرایی شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - قصیده سرودن قصیده گفتن. ۲ - شعر گفتن.
چامه و قصیدهسرودن. شاعری و چغامه سرایی کردن.

جمله سازی با چکامه سرودن

💡 شاعر (اسم فاعِل و از مشتقات شعر) سُراینده، چکامه‌سرا، چامه‌سرا، یا سَرواده گو به کسی گفته می‌شود که قدرت سرودن اشعار و به نظم کشیدن مطالب را بر مبنای فنونِ ادبی داشته باشد.